ای کاش حاشیه پایانی این نامه، مجال ثبت تمام امضاهایی که نگارنده از جانب ایشان برای شما مینویسد را داشت، تا بدانید این نوشتار مجمل آیینه دردنمای چند میلیون نفر از ایرانیان است، افرادی که به تعبیری منطقی بزرگترین اقلیت جامعه نام گرفتهاند اما متأسفانه اغلب از حداقل حقوق اجتماعی و شهروندی برخوردار نیستند.
معلولان را میگویم، ذهنی یا جسمی، مادرزادی یا جانباز. هیچ فرقی نمیکند. منظورم تمام افرادی است که بنابر علتی دچار آسیبی شدهاند که نمیتوانند مسیر پرمشقت زندگی در یک جامعه را همچون سایرین بپیمایند و دردا که فرهنگ معلول جامعه نیز معلولیتشان را مضاعف کرده و بر دردهایشان افزوده و زندگی قریب به اتفاق آنان را به یک تراژدی بدل ساخته است.
آقای احمدینژاد، معلولان با مشکلات، دردها و کمبودهایی دست و پنجه نرم میکنند که گاه شدت آنها فرصت و توان اندیشیدن به دردهای فیزیکی را از ایشان میگیرد. به راستی، فرد معلولی که به دلیل نگرش سنتی از نداشتن اشتغال رنج میبرد آیا میتواند به درد عضلات خود بیندیشد؟ و یا فرد کم توان دیگری که به دلیل نبود نظارت و مدیریت مطلوب بر سازمان متولی حمل و نقل معلولین، ماههاست خانهنشین شده از درد انزوای دیوانهکننده شکوه کند یا از نارساییها و مشکلات فیزیکی؟
حل مشکلات معلولان از هر راهی که انجام پذیرد این مسئولان و بزرگان هستند که باید در آن پیشگام باشند تا آحاد جامعه نیز راه تبعیت از ایشان را بپیمایند که امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: « مردم همواره بر روش بزرگان خود هستند.»اما با کمال تأسف مسئولین و بزرگان جامعه نیز علیرغم توان اجرایی بالا ، گام ارزندهای در جهت رفع مشکلات معلولان برنمیدارند و هر چه که هست در قانون و تبصره و آییننامه خلاصه شده و در آزمون عمل هیچ نمره قبولی از مسئولین در این زمینه ثبت نشده است.
جناب آقای رئیس جمهور، شما در آذر 84 قانون جامع حمایت از حقوق معلولین را امضا و دستور اجرای آن را به وزرای مربوطه ابلاغ کردید. آذر 86 آمد و میخواهم کمی از وضع کنونی معلولین ایران با شما سخن بگویم:
در حالیکه درآمدهای نفتی کشور در این 2سال بیش از 2 برابر شده، 70 هزار معلول در انتظار گرفتن مستمری ماهانه خود از سازمان بهزیستی هستند و این مستمری ماهانه کمتر از یک دهم مبلغی است که کارشناسان، آن را خط فقر اعلام میکنند و جالب اینجاست که وزیر رفاه کابینه شما منکر فقر در جامعه میشود.
با توجه به تنگناهای نظام اداری کشور که استخدام معلولان را به افسانه مبدل کرده، کمک به خوداشتغالی این قشر میتواند راهکاری برای حل بسیاری از مشکلات اقتصادی، معیشتی و حتی روحی و روانی آنها باشد که متأسفانه این امر نیز در سایه برخی مدیریتها و تنگنظریهای موجود با نارسایی جدی روبهروست.
بسیاری از معلولان ما از ابتداییترین حقوق خود محرومند. سال گذشته در کلانشهری که با پایتخت تنها نیم ساعت فاصله دارد، فرد معلولی بهدلیل کمبود امکانات بهداشتی و درمانی جان سپرد.
مناسبسازی شهرها علیرغم تصویب کلیت آن طی ماده 2 قانون جامع حمایت از حقوق معلولین و همچنین تنظیم و تصویب آییننامه اجرایی آن در شورای شهر تهران، هنوز توسط بسیاری از سازمانها، ادارات و دستاندرکاران شهرسازی اعم از دولتی و خصوصی جدی گرفته نمیشود و این معضل جز فقدان نظارت جدی دولت هیچ توجیهی ندارد.
آقای رئیسجمهور، آیا مهرورزی و عدالت گستری که شعار دولت شماست تفسیری جز تسهیل استیفای حقوق اولیه شهروندان دارد و آیا گزینههایی چون تحصیل، تردد، دسترسی به امکانات، اشتغال و درآمد چیزهایی فراتر از حقوق شهروندی است که برای استیفای آنان در زندگی معلولین گامی برداشتهنمیشود؟
به راستی برای حل مشکلات معلولین چه چارهای اندیشیدهاید؟ قشری که نه در برنامههای 5ساله لحاظ شده و نه در چشمانداز 20ساله دیده میشوند.
آیا مناسب نیست که دولت اصولگرا نگاهی اصولی و دقیق به مشکلات معلولین داشته باشد؟ و در برنامهریزیهای کلان کشور همچون تصویب بودجه، ایشان را لحاظ کنند. به نظر میرسد روزها و هفتههای پیشرو و در آستانه تدوین و تصویب کلیات بودجه 87، فرصتی مغتنم است که دولتمردان ما نگاهی کارشناسانه و مسئولانه به مشکلات و مسائل معلولان داشته باشند و با اتخاذ تصمیمات اساسی و اختصاص ردیفهای مقتضی در بودجه ، بنیانگذار فصلی نو در زندگی معلولین ایران باشند.